خاک و خیال

جغرافیایی میان زمین و آسمان

خاک و خیال

جغرافیایی میان زمین و آسمان

سلام خوش آمدید

بهشتی می‌دانست ، "شور" اگر به "نظم" نرسد ، فرسوده می‌شود. یعنی یک شخصیت یک پارچه داشتن را اول راه تاثیرگذاری می‌دانست ، به دور از نمایش و ریا ؛ صبور ، منظم و دقیق ..

سیاست میدان امتحان اخلاق بود. همین باعث شد هم‌زمان هم قدرتمند باشد و هم تنها. قدرت اخلاقی معمولاً جمعیت نمی‌آورد، اما تاریخ را عوض می‌کند. و همین شخصیت مقتدر و استمرار پذیری او بود که بهشتی را بهشتی کرد

  • ۲۷ آذر ۰۴ ، ۲۱:۲۴

به نفس و ذات آفریننده آیات جهانِ هستی ، هر چیزی مفید فایده و وجودش برای نظم حاکم لازم است.  در ابتدای ایام خدمت سربازی ، وقتی برای اولین بار در جمع پاسداران قرار گرفتم و میزان اخلاصشان در خدمت به مردم برای خشنودی خداوند را درک کردم. در یک آن و برای چند لحظه نسبتا طولانی نفس در سینه حبس و بغض راه گلویم را بست.. که خوشا به سعادتتان ، در این لباس سبز فرصتی دارید که اگر قدر بدانید ، می‌شود آرزو و رویای محال من!  راستش را بخواهید خدمت سربازی را به چشم اتلاف 100% عمر میدیدم (گر چه تا حدی درست بوده و هست اما نه به آن دید که شما میبنید) بگذریم!  بعد از ظهر روز بعد ، زمانی که وقت استراحت دادند برای تماس گرفتن با خانواده ، برای بار اول با مادرم تماس گرفتم و پس از سلام و احوال پرسی اولین چیزی که به من گفت ، خاطره خواب دیشبش بود ؛ گفت: مادر جان خواب دیدم با لباس سبز داری قدم میزنی ، پرسیدم: عظیم! لباس تو خاکی ، قهوه‌ایی نبود؟! و تو گفتی مگر اهمیتی دارد لباس سبز باشد یا خاکی یا آبی.. نه مادر جان ، لباس من سبز است.

  • ۲۶ آذر ۰۴ ، ۱۳:۴۸

آن کسانی که در قرآن شما میبینید «الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَرَضٌ» تعبیر میشود اینها منافقین نیستند، «الَّذِینَ فی قلوبهم مَرَضٌ»؛ البته منافقین هم عده ای جزو الَّذِینَ فی قلوبهم مَرَضٌ» اند، اما هر کسی که الَّذینَ فی قُلُوبِهِم مَرَضٌ» است؛ یعنی در دل بیماری دارد که جزو منافقین نیست؛ گاهی مؤمن است اما در دلش مرض هست این مرض یعنی چه؟ یعنی ضعف های ،اخلاقی یعنی ضعفهای شخصیتی یعنی هوسرانی یعنی میل به خودخواهیهای گوناگون اینهاست؛ که اگر جلویش را نگیری اگر خودت با آن مبارزه نکنی همین ایمان را از تو خواهد گرفت تو را از درون پوک خواهد کرد. ایمان را که از تو گرفت دل تو شد بی ایمان ظاهر تو با ایمان است؛ آن وقت اسم چنین کسی چیست؟ منافق اگر دل شما دل ما خدای نکرده از ایمان تهی شد در حالی که ظاهرمان ظاهر ایمانی ست پایبندیها را از دست دادیم، دلبستگیهای اعتقادی و ایمانی را از دست دادیم اما زبان ما همچنان مثل سابق همان حرفها را میزند که قبلاً میزد حرفهای ایمانی را این میشود نفاق؛ آن هم میشود خطرناک

  • ۱۵ آبان ۰۴ ، ۲۰:۰۶

منظور از وطن، تنها یک قطعه زمین یا مرز جغرافیایی نیست. وطن، هر آن حقیقتی‌ست که انسان به آن دل بسته و در آغوشش معنا می‌یابد؛ جایی که روح، آرام می‌گیرد و نبودش، خلأیی در جان می‌نشاند. برای انسان مؤمن، وطن می‌تواند ایمانش باشد، عقیده‌اش، آرمانش، یا همان حقیقتی که به خاطرش زیست می‌کند و می‌جنگد.
در این نگاه، پاسداری از وطن، صرفاً نگاهبانی از خاک نیست؛ بلکه پاسداری از حق، عدالت و ارزش‌هایی‌ست که انسان با آن‌ها قامت می‌یابد. و آنگاه که در برابر تحریف، دروغ و بی‌عدالتی سکوت کنیم، در حقیقت از وطن حقیقی خود هجرت کرده‌ایم — و بی‌آن‌که بدانیم، بی‌وطن شده‌ایم.

 "رک گویی" باهدف "حق‌گویی" صورت می‌گیرد ، بیان مطلب هر چقدر سخت باشد نباید باعث بی احترامی ، شکستن غرور شخص یا از بین برنده قبح عمل باشد. شخص گستاخ با هدف خالی کردن عقده درون نسبت به "او" یا "آن" ، صرفا اقدام به تخریب می‌کند.

در پسِ تمسخر، یا فقدان منطق نهفته است یا تلاشی برای برتری‌جویی روانی. وقتی فردی به جای نقد منطقی، به تمسخر پناه می‌برد، در واقع یا قادر به استدلال نیست یا می‌خواهد با تحقیر اعتقادات و مظاهر برتری دیگران ، احساس قدرت کند. اما در نهایت، تمسخر حقیقت را تغییر نمی‌دهد

  • ۱۰ فروردين ۰۴ ، ۱۳:۰۸

"کوچه بازار" پر است از نظریات و ایدئولوژی های مختلف ، در مواجهه با آنها گاهی مشتاق میشوم و گاهی حس انزجار از اظهار نظری روانم را آزار میدهد. اگر چه مورد توهین قرارگرفتن حس خوبی ندارد ولی به قول شهید مطهری "ایدئولوژی هر کسی مبتنی بر جهان بینی اوست" جهان‌بینی و نحوه نگرش به وقایع در افراد و گروه ها نتیجه سالها تجربه صحیح یا غلط است ، نمی‌شود سرگذشت را نادیده گرفت ، اما می‌شود بی‌تفاوت بود.

  • ۰۳ فروردين ۰۴ ، ۱۲:۳۱