خاک و خیال

جغرافیایی میان زمین و آسمان

خاک و خیال

جغرافیایی میان زمین و آسمان

سلام خوش آمدید

خاطره ایی که برایم مسیر سعادت را ساخت

سه شنبه, ۲۶ آذر ۱۴۰۴، ۰۱:۴۸ ب.ظ

به نفس و ذات آفریننده آیات جهانِ هستی ، هر چیزی مفید فایده و وجودش برای نظم حاکم لازم است.  در ابتدای ایام خدمت سربازی ، وقتی برای اولین بار در جمع پاسداران قرار گرفتم و میزان اخلاصشان در خدمت به مردم برای خشنودی خداوند را درک کردم. در یک آن و برای چند لحظه نسبتا طولانی نفس در سینه حبس و بغض راه گلویم را بست.. که خوشا به سعادتتان ، در این لباس سبز فرصتی دارید که اگر قدر بدانید ، می‌شود آرزو و رویای محال من!  راستش را بخواهید خدمت سربازی را به چشم اتلاف 100% عمر میدیدم (گر چه تا حدی درست بوده و هست اما نه به آن دید که شما میبنید) بگذریم!  بعد از ظهر روز بعد ، زمانی که وقت استراحت دادند برای تماس گرفتن با خانواده ، برای بار اول با مادرم تماس گرفتم و پس از سلام و احوال پرسی اولین چیزی که به من گفت ، خاطره خواب دیشبش بود ؛ گفت: مادر جان خواب دیدم با لباس سبز داری قدم میزنی ، پرسیدم: عظیم! لباس تو خاکی ، قهوه‌ایی نبود؟! و تو گفتی مگر اهمیتی دارد لباس سبز باشد یا خاکی یا آبی.. نه مادر جان ، لباس من سبز است.